کد مطلب:323164 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:274

نیرنگهای سران بهائیت
مقدمتا شرحی از نیرنگ های زعمای بهائی گفته شود تا اصل موضوع به دست آید تقریبا در سنه ی 1270 میرزا حسین علی بها را به واسطه قضیه تیر خوردن شاه كه قبلا عرض شد از ایران با برادرش ازل تبعید نمودند در بغداد مدتی متمكن بودند كه بعدا به واسطه القاء شبهات به زائرین عتبات عالیات دولت ایران از دولت تركیه تقاضا نمود كه این ها را از بغداد سرگون به بلاد دیگر كنند ایشان نیز قبول نموده به دیار اخری فرستادند و بها در احكام خود حج را به عوض مكه معظمه بغداد و شیراز را قرار گذاشت كه هر كسی به هر كدام از این دو شهر نزدیك شد در صورت استطاع مسافرت نماید در شیراز خانه باب و در بغداد خانه مسكونی بها را به عوض كعبه طواف كند بعد كه بهاء عالم را وداع گفت عباس افندی به دسایسی عدیده خانه بغداد را متصرف شد و لوحی به گوسفندان صادر نمود كه چند نفر هستند می خواهند این خانه را تنها بنا كنند چون راجع به ملت است لهذا من همچو صلاح می دانم كه عموم شركت نمایند به اسم اعانه بیتین بغداد و شیراز چندین هزار تومان پول جمع كردند كه بیچاره پیره زن ها گردن بندشان را فروخته به عنوان اینكه مكه بنا می كنند بدانجا فرستادند یك زنی نیز موسوم به نوراكراسلی از اهل منچستر به جهت ریشخند به عوض پول مقداری از گیسوهای بریده خویش فرستاد كه من هم شركت می كنم به چندین لیره زلف زن اروپائی راخریده و در متحد المآل ها مندرج ساختند كه ببینید روحانیت یعنی این! غافل از اینكه اروپائی ها بدین حقه بازی ها چیزی
صرف نمی كنند استادند همیشه آكل می شوند نه مأكول فاعل می شوند نه مفعول كبریت به رفیقشان جهت آتش زدن به سیگار نمی دهند كجا مانده به اسمی موهوم مبلغی بدهند.

باری پس از جمع آوری این پول ها والله العالم كه آیا خرجی گذاشتند یا فقط به خرج تعیشات شوقی افندی رفت زیرا تا آن وقت عباس افندی فوت شده بود بعد از این مسئله خانه مزبور را علما باز از حضرات گرفتند در این حال شوقی افندی تلگرافی به تهران نمود و محفل تهران نیز متحد المآل ذیل را انتشار دادند